وقتی خدا حوصله ام را ندارد،
و فرشتگانش نه ثوابم را می نویسند نه گناهم را،
هنگامی که عزرائیل هم مرا از لیست خود حذف می کند..
و یا حتی شیطان هم بی خیال گول زدن من می شود؛
و بدتر از آن این که آدم ها هم دیگر مرا آدم حساب نمی کنند!
بهتر است گوسفند باشم..
بلکه لااقل روز عید قربان قیمتی شوم!
پ ن: گاهی به فکرم می زند کاش زلزله بیاید..
و تمام شهر روی سر من خراب شود
و سیمان و آجرهایش آنقدر روی من فشار بیاورند که..
.
.
.
.
خستگیم در شود!
|